کد خبر: 20849
تاریخ انتشار: ۲۶ شهریور ۱۴۰۴ - ۰۱:۵۳
فرزند

گفتارِ با خود می‌تواند شامل برنامه‌ریزی، توجه، انگیزش و حل مسئله باشد. به عبارت دیگر، کودک وقتی با خودش حرف می‌زند، در حال ساختنِ ابزارِ درونیِ اندیشه است.

به گزارش پایگاه خبری پیام خانواده، فرض کنید یک روز صبح، در حالی که آمادهٔ رفتن به سر کار می‌شوید، چشم‌تان به کودکتان می‌افتد که جلوی آینه ایستاده، با دقت موهایش را شانه می‌زند و با خودش بلندبلند حرف می‌زند؛ شاید حتی چند نقش مختلف را بازی می‌کند و به هرکدام جواب می‌دهد. واکنش شما در این لحظه می‌تواند مسیر نگاهتان به این رفتار را تعیین کند؛ تعجب و نگرانی یا لبخندی آگاهانه. حقیقت این است که آنچه می‌بینید، صحنه‌ای از یک تمرین جدی ذهنی است؛ جایی که کودک در حال ساختن ابزارهای درونی فکر و هیجانش است. این گفت‌وگوهای خودی نه‌تنها طبیعی‌اند، بلکه یکی از پله‌های مهم رشد شناختی و عاطفی او به شمار می‌آیند و اگر با پذیرش و همراهی شما همراه شوند، می‌توانند به یکی از قوی‌ترین مهارت‌های خودتنظیمی و خلاقیت در آینده‌اش تبدیل شوند.

مطالعات کلاسیک رشد زبانی دو دیدگاه برجسته داشتند. ژان پیاژه این «گفت‌وگوی با خود» را نوعی «خودمحوری گفتاری» و نشانهٔ ناپختگی می‌دانست. اما لوی ویگوتسکی آن را ابزارِ بسیار مهمی برای خودتنظیمی و اندیشه معرفی کرد: کودکان با «گفتار خصوصی» عملاً با خودشان همان کاری را می‌کنند که بزرگسالان با راهنمایی انجام می‌دهند و به‌تدریج این گفتار بیرونی درونی می‌شود و به «گفتار درونی» تبدیل می‌گردد. همان‌طور که ویگوتسکی می‌گوید: «آنچه کودک امروز با کمک دیگران می‌تواند انجام دهد، فردا می‌تواند به‌تنهایی انجام دهد.»

گفت‌وگوی بلند کودک با خودش نه یک عادت عجیب، بلکه یک کارگاه کوچک ذهنی است که در آن زبان به ابزاری برای سامان‌دادن فکرها و رام‌کردن هیجان‌ها بدل می‌شود.

چهار کارکرد مشخصِ «حرف زدن با خود» در کودکان

تحقیقات تجربی نشان می‌دهد گفتار خودِ کودک عملکردهای متعدد و مهمی دارد:

راهنمایی فرایند حل مسئله و برنامه‌ریزی: کودکان هنگام مواجهه با کارهای چالشی، جملاتِ راهنما (مثلاً «اول این‌یکی، بعد اون‌یکی») به زبان می‌آورند که کمک می‌کند توجه و عمل‌شان هدفمند بماند. پژوهش‌ها نشان می‌دهد تولید گفتار خصوصی در موقعیت‌های دشوار با توانایی‌های اجرایی (مانند کنترل بازداری) مرتبط است.

خودتنظیمی هیجانی: وقتی کودک عصبانی یا ناامید می‌شود، گفتنِ جملات آرام‌بخش یا توضیحِ مراحل به خود می‌تواند مثلِ یک «ترمز گفتاری» عمل کند و در رشد تنظیم هیجان کمک‌کننده باشد. یک مطالعه طولی نشان داد در ۳ سالگی میزان و بلوغِ گفتار خصوصی می‌تواند پیش‌بینی‌کنندهٔ کنترل بازداری در سال بعد و در نتیجه تنظیم هیجانیِ بهتر در مدرسه باشد.

تمرین زبان و تقویت حافظه کاری: تکرار کلمات، دستورها یا قصه‌ها به خودِ کودک کمک می‌کند واژگان، نحوی و استراتژی‌های یادگیری را تمرین کند و اطلاعاتی را در حافظهٔ کاری نگه دارد تا عمل بعدی را مدیریت کند.

خلاقیت و بازی خیالی: در بازی‌های تخیلی، کودک با شخصیت‌ها و گفت‌وگوهای خیالی با خود حرف می‌زند؛ این عمل هم نشانهٔ تخیل پربار است و هم مکانیزمِ تمرینی برای نقش‌پذیری اجتماعی. مطالعات نشان داده کودکان با دوستان خیالی بیشتر احتمال دارد شکل‌های درونی‌شدهٔ گفتار خصوصی داشته باشند.

مسیر رشد: چه سنی، چه تغییراتی؟

الگوی رایج این است که حرف زدن با خود از حدود ۲ تا ۳ سالگی آغاز می‌شود، اوجِ آن در حوالی ۳–۴ سال است و سپس به‌تدریج (وقتی کودک یاد می‌گیرد گفتار را درونی کند) کاهش پیدا می‌کند یا به شکلِ «زمزمه» و در نهایت گفتار درونی درمی‌آید. البته این روند برای هر کودک متفاوت است و شکل و میزان گفتار خصوصی بسته به موقعیت، بافت اجتماعی و ویژگی‌های فردی تغییر می‌کند.

گفتارِ خودی می‌تواند شامل برنامه‌ریزی، توجه، انگیزش و حل مسئله باشد. به عبارت دیگر، کودک وقتی با خودش حرف می‌زند، در حال ساختنِ ابزارِ درونیِ اندیشه است.

چه چیزهایی طبیعی است و چه چیزهایی نیازمند توجه‌اند؟

نشانه‌های طبیعی عبارت‌اند از: سخن‌گفتن بیرونی هنگامِ بازی یا حلِ کار دشوار، استفاده از جملات راهنما («اول بنداز، بعد جمع کن»)، صحبت با آدمک‌ها یا شخصیت‌های خیالی، و تکرار کلمات برای یادآوری. پژوهش‌ها بر این تأکید دارند که گفتار خصوصی اغلب نشانۀ تلاش کودک برای سازمان‌دهی رفتار و هیجان است و معمولاً نشانهٔ رشد سالم است.

با این حال، لازم است والدین مراقبِ برخی علامت‌ها باشند و در صورت مشاهدهٔ آن‌ها با متخصص اطفال یا روان‌پزشک کودک مشورت کنند:

-گفتارِ پیوسته و جهت‌دار که با واقعیت جدا افتاده و شامل محتواهای آزاردهنده یا دستورات به انجامِ رفتارهای خطرناک است

-اگر گفتار با نشانه‌های آشکار دیگری از اختلال عملکرد همراه باشد (فاصله‌گیری اجتماعی شدید، افت قابل‌توجه در کارکرد روزانه، یا توهم و هذیان)

-یا زمانی که گفتارِ خودِ کودک تبدیل به صدای شنیده‌شده توسط خودش (یعنی «سامانهٔ شنیداری» و تجارب شنوایی) می‌شود

این موارد نیازمند ارزیابی تخصصی است. مرورهای علمی نشان می‌دهند خودگفتاری که سازنده و مرتبط با کار است با نتایج مثبت همراه است، اما گفتارِ بسیار نامنظم یا محتوای آسیب‌زا باید بررسی شود.

نقش والدین و آموزگاران چیست و چه کاری مفید است؟

روان‌شناسی تربیتی و پژوهش می‌گویند:

-خجالت نکشید و تحقیر نکنید. متوقف‌کردن یا تمسخر کردنِ کودک می‌تواند او را از استفاده از این ابزار مهم محروم کند.

-زمینهٔ مناسب فراهم کنید. وقتی کودک در چالش است، حضورِ آرامِ والد یا ارائهٔ اندکی راهنمایی («مثلا در پازل می‌تونی اول گوشه‌ها رو پیدا کنی») باعث می‌شود کودک ضمن یادگیری، گفتارش را مشاهده و درونی کند. پژوهش‌ها نشان می‌دهند نوع و کیفیتِ تعامل والدین با کودک بر رشدِ گفتار خصوصی اثرگذار است.

-الگوی‌سازی کنید. بزرگسالان می‌توانند هنگامِ حلِ مسئله بلندبلند فکر کنند (مثلاً «اول چک می‌کنم که همهٔ قطعات هست») — این کار هم آموزنده است و هم به کودک نشان می‌دهد گفتارِ هدایت‌کننده ابزار مفیدی است.

به طور کلی، گفت‌وگو با صدای بلند کودک با خودش نه یک عادت عجیب، بلکه یک کارگاه کوچک ذهنی است که در آن زبان به ابزاری برای سامان‌دادن فکرها و رام‌کردن هیجان‌ها بدل می‌شود. در بیشتر موارد، این نجواهای بلند نشانهٔ رشد سالم‌اند و اگر والدین و آموزگاران با آغوش باز، الگوسازی هوشمندانه و اندکی هدایت ملایم همراهی کنند، این فرایند شکوفاتر می‌شود؛ درست مثل آبیاری نهالی که روزی به درختی توانمند بدل خواهد شد. تنها زمانی باید نگران شد که این گفتار به قلمروی ترس، اضطراب شدید یا محتوای آزاردهنده پا بگذارد و بر زندگی روزمره سایه بیندازد، که در این صورت مشورت با یک متخصص می‌تواند مسیر را روشن‌تر کند.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 1 =

آخرین‌ها